شناسنامه shenasname.com
|
شناسنامه shenasname.com
تلنگر
2887
|
از حموم نمره در اومدیم ..
نم نم بارون میزد ،
خانومی جوون و محجبه بساط لیف و جوراب و ... جلوش پهن بود.
دوستم رفت جلو و آروم سلام کرد و نصف بیشتر لیف و جوراباشو خرید ...
تعجب کردم و پرسیدم : داداش واسه کی میخری ؟
ما که تازه از حموم در اومدیم ، اونم اینهمه !!! ...
گفت : تو این سرما از سر غیرتشه که با دستفروشی خرجشو در میاره ، وگرنه میتونست الآن تو یه بغل نرم و یه جای گرم تن فروشی و فاحشگی کنه !!!
پس بخر و بخریم تا شرف و ناموس مملکتمون حفظ شه.
بعد برگشت تو حموم و صدا زد : نصرت اینارو بزار دم دست مردم و بگو صلواتیه !!!
( برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی ) .
|
دیگران
|
|
|
|
شناسنامه shenasname.com
|